به نام خدای
عروسان معمم
خبرگزاری شاهنامه
دو منظور موافق روی در هم همه کس دوست می دارند و من هم
هر انچ این را بود آن را مهیا هر آنچ آن را بود این را مسلم
رفیق حجره و گرمابه و کوی به صحرا با هم و در خانه بر هم
مقدم تا موخر برده تا ناف دگر بار این موخر ان مقدم
نهند از دوستی و مهربانی چنان بر ریش یکدیگر که مرهم
گر این صرفه نگهداری همه عمر نه دینارت زیان باشد نه درهم
چو نان در خانه باشد کدخدا را ز سرمایه نباشد حبه ای کم
من این پاکیزه رویان دوست دارم اگر دشمن شوندم اهل عالم
بدستی را که در مشتی نگنجد چو انگشتی فرو برده به خاتم
کل یک چشم عریان اوفتاده چو اعرابی به سر در چاه زمزم
هر آن کس را که یاری در کنار است اگر هیچش نباشد گو مخور غم
عروسان مقنع بی شمارند عروسی را کنار آور معمم
که چون بیرون کنی شلوارش از پای تو پنداری که خرواری است شلغم
دگر باری چو نقبش در سپوزی عرق بر عارضش آید چو شبنم
من ان تازی سوار پهلوانم که در زیرم بنالد رخش رستم
اگر دانی که دنیا غم نیرزد به روی دوستان خوش باش و خرم
نظر بر روی منظوری حرام است که نتوان خفت بر پشتش مهندم
حجاب نام و ننگ از پیش بردار که محرم کون نپوشاند ز محرم
وصال دوستان میخ است و دیوار حدیث دشمنان باد است و پرچم
اگر محکم ببندی بند شلوار هنوزت عقد صحبت نیست محکم
دو دست و هر دو زانو بر زمین نه اگر پشتی به خدمت می کنی خم
هر انک از پشت ادم زاد ناچار رود بر پشت فرزندان ادم
طریقت خواهی از سعدی بیاموز ره این است ای برادر تا جهنم
از سعدی
-- عروسان معمم
خبرگزاری شاهنامه
دو منظور موافق روی در هم همه کس دوست می دارند و من هم
هر انچ این را بود آن را مهیا هر آنچ آن را بود این را مسلم
رفیق حجره و گرمابه و کوی به صحرا با هم و در خانه بر هم
مقدم تا موخر برده تا ناف دگر بار این موخر ان مقدم
نهند از دوستی و مهربانی چنان بر ریش یکدیگر که مرهم
گر این صرفه نگهداری همه عمر نه دینارت زیان باشد نه درهم
چو نان در خانه باشد کدخدا را ز سرمایه نباشد حبه ای کم
من این پاکیزه رویان دوست دارم اگر دشمن شوندم اهل عالم
بدستی را که در مشتی نگنجد چو انگشتی فرو برده به خاتم
کل یک چشم عریان اوفتاده چو اعرابی به سر در چاه زمزم
هر آن کس را که یاری در کنار است اگر هیچش نباشد گو مخور غم
عروسان مقنع بی شمارند عروسی را کنار آور معمم
که چون بیرون کنی شلوارش از پای تو پنداری که خرواری است شلغم
دگر باری چو نقبش در سپوزی عرق بر عارضش آید چو شبنم
من ان تازی سوار پهلوانم که در زیرم بنالد رخش رستم
اگر دانی که دنیا غم نیرزد به روی دوستان خوش باش و خرم
نظر بر روی منظوری حرام است که نتوان خفت بر پشتش مهندم
حجاب نام و ننگ از پیش بردار که محرم کون نپوشاند ز محرم
وصال دوستان میخ است و دیوار حدیث دشمنان باد است و پرچم
اگر محکم ببندی بند شلوار هنوزت عقد صحبت نیست محکم
دو دست و هر دو زانو بر زمین نه اگر پشتی به خدمت می کنی خم
هر انک از پشت ادم زاد ناچار رود بر پشت فرزندان ادم
طریقت خواهی از سعدی بیاموز ره این است ای برادر تا جهنم
از سعدی
--
You received this message because you are subscribed to the Google
Groups "US consulting Contract Opportunities" group.
To post to this group, send email to us-consulting-temp@googlegroups.com
To unsubscribe from this group, send email to
us-consulting-temp+unsubscribe@googlegroups.com
For more options, visit this group at
http://groups.google.co.in/group/us-consulting-temp?hl=en-GB
---
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "US consulting Contract Opportunities" group.
To unsubscribe from this group and stop receiving emails from it, send an email to us-consulting-temp+unsubscribe@googlegroups.com.
For more options, visit https://groups.google.com/groups/opt_out.
No comments:
Post a Comment