Monday, February 18, 2013

US CONSULTING - CONTRACT جنگ و عشق

به نام خدای

جنگ و عشق

خبرگزاری شاهنامه

همی جست گرد آفرید و ندید          دلش مهر و پیوند او برگزید

سهراب به جستجوی گرد آفرید می پردازد ولی او را نمی یابد.در حالی که دل سهراب عشق و اتصال با گرد آفرید را پسندیده است.

بدل گفت آن پس دریغا دریغ        که شد ماه تابنده در زیر میغ

سهراب از اینکه گرد آفرید مانند ماه در زیر ابر پنهان شده است  حیف و افسوس می خورد.

مرا چشم زخمی عجب رو نمود      که دهر آنچنان صیدی از من ربود

سهراب می گوید چه چشم زخم عجیبی به من رسید که باعث شد روزگار صیدی مانند گرد آفرید را از من برباید.

غریب آهویی آمدم در کمند           که از بند جست و مرا کرد بند

آهوی عجیبی در کمندم آمد که از بند من گریخت و مرا به بند کشید.

پری پیکری ناگهان رو نمود      دلم را ربود و غمم را فزود

پری پیکری ناگهان چهره خود را آشکار کرد .دل مرا دزدید و غم مرا افزون کرد.

بناگاه پنهان شد آن دلربا      شدم من به داغ غمش مبتلا

ناگهان آن پری پیکر دلربا پنهان شد و من به داغ فراق او بیمار شدم.

زهی چشم بندی که آن پر فسون       به تیغم نخست و مرا ریخت خون

چه چشم بندی عجیبی آن دختر افسونگربا من انجام داد .با تیغ مرا مجروح نکرد

 ولی خون مرا ریخت!

مرا تلخ شد زندگی بی رخش           دلم شد اسیر شکر پاسخش

زندگی من بدون دیدار چهره او تلخ شد و بدنم اسیر پاسخ شیرینش گشت!

ندانم چه کرد آن فسونگر به من            که ناگه مرا بست راه سخن

نمی دانم آن افسونگر چه کاری با من انجام داد که ناگاه زبانم لال شد.

به آن رزم و آن روی و آن گفتگوی        نبینم دگر دلبری همچو اوی

دیگر معشوقه ای با چنین توانمندیهایی(نظامی   زیبایی و سخنوری)                          پیدا نخواهم کرد.

از آن گفتنش هرگه آرم به یاد       ز داغش شود سوز و دردم زیاد

هرگاه از سخن گفتن شیرینش به یاد می آورم  از داغ او، سوز و غمم زیادتر می شود.

مرا محنتی بی کران رو نمود        که از یار دوری مرا گشت سود

رنج بی نهایتی به من رسید که از یار بهره من فقط فراق است.

همیگفت و می سوخت از غم بسی        نمی خواست رازش بداند کسی

سهراب همچنان با خودش حرف می زد و از غم آتش می گرفت در حالی که دوست نداشت کسی از رازش با خبر شود.

ولی عشق پنهان نماند که راز      به مردم نماید همی اشگ باز

ولی عشق پنهان نمی ماند چون اشگ چشم، راز درون را به مردم بازگو می کند.

غم جان بر آرد خروش از درون      اگر چند عاشق بود  ذوفنون

غم جان از درون انسان فریاد می کشد هر چند که عاشق بسیار فنی و با مهارت باشد.

ز بس مهر آندخت با فر و هنگ         نماند ایچ بر روی سهراب رنگ

آنقدر مهر آن دختر با فرهنگ در قلب سهراب اثر کرده بود که رنگ رخسار سهراب از حالت عادی خارج شده بود!

از آن کار هومان نبودش خبر         که سهراب را هست خون در جگر

هومان   سردار ارشد امپراطوری توران از مشکل سهراب خبر دار نبود  و نمی دانست که سهراب خون به جگر شده است.

ولی از فراست بدل نقش بست      که او را پریشانه ای داد دست

ولی از زیرکی و از اینکه دل به دل راه دارد  در دل هومان این نقش بسته شد که سهراب پریشان و آشفته است.

بدام کسی پای بند آمدست            ز زلف بتی در کمند آمدست

هومان می فهمد که سهراب به عشق زنی گرفتار شده و از موی زیبارویی اسیر گشته است.

نهان می کند درد و خونین دل است      هوس می رود راه و پا در گل است

هومان می فهمد که سهراب دردش را پنهان کرده ولی دلش خون است و گرفتار هوی و هوس شده است.

یکی فرصتی جست و گفتش به راز        که ای شیر دل گرد گردن فراز

هومان در فرصتی مناسب و به صورت محرمانه به سهراب می گوید که ای شیر دل    گرد گردن فراز

 

بزرگان پیشین به آیین و کیش        ندیدند کس را گرامی چو خویش

مردان بزرگ تاریخ در حالی که دین و آیین داشتند   هیچ کسی را از خود گرامی تر نمی دانستند.

صد آهوی مشکین به خم کمند          گرفتند و دل را نکردند بند

صد زن زیبا روی را به زور کمند اسیر خود کردند  ولی دل خود را اسیر و بند کسی نکردند.

فریب پری پیکران جوان     نخواهد کسی کو بود پهلوان

انسان مبارز و رزمنده تمایلی به فریب پری پیکران جوان ندارد.

کسی را رسد گردی و سروری       که مهر فلک را کند مشتری

ریاست و فرماندهی به کسی می رسد که تمایلات آسمانی داشته باشد.

تو ای شیر دل مهتر دیو بند       ز مهر که گشتی چنین مستمند؟

تو ای شیر دل  و ای بزرگ مردی که توانایی بستن دیو را داری، از مهر چه کسی چنین شاکی شده ای؟

نه رسم جهانگیری و سروریست      که از مهر ماهی بباید گریست

رسم جهانداری و ریاست اینگونه نیست که از عشق ماهرویی گریه کنی!

ترا خواند فرزند افراسیاب      تویی سرور امروز بر خشک و آب

تو کسی هستی که افراسیاب تو را فرزند خو یش خطاب کرد پس تو امروز بر دریا و خشکی آقا هستی!

ز توران به کاری برون آمدیم         شناور به دریای خون آمدیم

حرکت ما از توران برای انجام کاری بوده است و ما اکنون مانند کشتی در دریای خون شناور هستیم.

سر مرز ایران گرفتیم تنگ       چنین دژ به آسانی آمد به چنگ

منطقه مرزی ایران را محکم گرفتیم و دژ سپید خیلی راحت به چنگ ما افتاد.

اگر چند این کار باشد به کام          ولی هست در پیش رنجی تمام

هر چند این کار به کام ما بود ولی در پیش روی ما رنج بزرگی قرارگرفته است.

بیاید شهنشاه کاوس و طوس           چو رستم که بر شیر سازد فسوس

کاوس شاهنشاه ایران و طوس فرمانده سپاه ایران به سراغ ما خواهند آمد و مردی مانند رستم که شیر را باتمام جنگاوری اش مورد سرزنش قرار می دهد   همراه آنان خواهد آمد.

سپهدار گودرز و گیو دلیر            فرامرز و رهام و بهرام شیر

گودرز کشوادگان سپهدار وفرزندش  گیو دلاور و فرامرز و رهام و بهرام شیر هم به سراغ ماخواهند آمد.

چو گرگین میلاد و فرهاد راد              گرازه که از پیل باشد زیا د

گرگین میلاد و فرهاد و گرازه که زورش از پیل هم بیشتر است به سراغ ما خواهند آمد.

چنین نره شیران پولاد چنگ       کمر بسته کین پی نام و ننگ

چنین شیر مردان پولاد چنگی   در حالی که برای نام و ننگ کمر به کینه جویی بسته اند!

بیایند یکسر به پیکار ما       که داند که خود چون شود کار ما

همگی یکسر به جنگ ما خواهند آمد و کسی چه می داند که سرانجام این جنگ چه خواهد شد.

تویی مرد میدان این سروران       چه کارت به عشق پری پیکران

تو مرد میدان این جنگاوران هستی!چه کاری به عشق زیبا رویان داری؟

بدل سرد کن مهر شوخان شنگ       که فردا نمانی ز مردان جنگ

عشق خوشگلان ظریف را بر دلت سرد کن تا فردا جلوی مردان جنگی ایران کم نیاوری!

تو ای نوجوان از دلیری خویش          گرفتی یکی کار دشوار پیش

ای جوان نو رسیده ، تو از دلاوری خود    کار سختی در پیش گرفتی.

اگر یکدلی کام حاصل کنی        و گرنه سر اندر سر دل کنی

اگر یکدل و مصمم باشی کامروا خواهی شد  و گرنه پریشان و سردرگم می شوی !

یقین دان که کاری که دارد دوام     بلندی پذیرد از آن کار نام

مطمئن باش     کاری که به صورت مستمر انجام شود      از آن کار نام  انسان بلندی می گیرد.

تو کاری که داری نبرده به سر      چرا دست یازی به کار دگر

تو کاری را شروع کرده ای و به سرانجام نرسانده ای      پس چرا کار دیگری آغاز می کنی؟

به نیروی مردی جهان را بگیر      ز شاهان بدست آر تاج و سریر

با نیروی مردانگی جهان را بگیر و از شاهان تاج و حکومت بدست آور!

چو کشور بدست تو آید فراز       بهر جای خوبان برندت نماز

هنگامی که کشور بدست تو بیفتد در هر جایی خوبان عالم تا کمر برایت خم می شوند.

کسی خسته مهر دلبر بود         که او از زر و زور لاغر بود

کسی مجروح عشق معشوقه خواهد بود که زر و زور نداشته باشد.    

هر آنکس که شد در جهان کامران      پرستش کنندش کهان و مهان

هر کسی   در جهان بتواند هر کاری دلش می خواهد بکند،    بزرگ و کوچک او را پرستش خواهند کرد.

به این ترتیب هومان ویسه به سهراب می فهماندکه با تسلط بر ایران تمام آنچه در ایران است از جمله گرد آفرید   در اختیار او قرار خواهد گرفت.

یعنی ای سهراب اگر می خواهی گرد آفرید را بدست آری ، ایران را بدست آور همه چیز حل می شود !

به عبارتی قدرت سیاسی مشکل فراق را هم حل می کند .

اینگونه ی شود که قدرت سیاسی  با تمایلات عشقی و جنسی گره می خورد و هومان ویسه با زیرکی از تمایلات جنسی سهراب برای افزایش انگیزه و میل به مبارزه و براندازی حکومت ایران استفاده می کند .

سهراب برای وصال گرد آفرید هم که شده  هر کاری بر ضد حکومت ایران انجام خواهد داد .حتا رویارویی نظامی با شاه ایران و کشتار صدها هم وطن!

 

 

                                                         با تشکر از انتشارات امیر کبیر

 

                                                            27 بهمن 1391

                                                            خبرگزاری شاهنامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

--
--
You received this message because you are subscribed to the Google
Groups "US consulting Contract Opportunities" group.
To post to this group, send email to us-consulting-temp@googlegroups.com
To unsubscribe from this group, send email to
us-consulting-temp+unsubscribe@googlegroups.com
For more options, visit this group at
http://groups.google.co.in/group/us-consulting-temp?hl=en-GB
---
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "US consulting Contract Opportunities" group.
To unsubscribe from this group and stop receiving emails from it, send an email to us-consulting-temp+unsubscribe@googlegroups.com.
For more options, visit https://groups.google.com/groups/opt_out.
 
 

No comments:

Post a Comment